حکایت داستان پست ترین چیز در دنیا
نوشته شده توسط : مرتضی

پست ترین چیز در دنیا

می گویند ، روزی پادشاهی که فرزند و جانشینی نداشت این سوال برایش پیش آمد که پست ترین و کثیف ترین چیز در دنیا چیست ؟
برای همین کار وزیرش را مامور می کند که برود و این پست ترین چیز را پیدا کند و درصورتی که بتواند پاسخ خوب و خرمندانه ای پیدا کند ، او را به عنوان جانشین خود انتخاب کند.
وزیر هم بدنبال پاسخ ، به قسمت های مختلف سفر می کند . از دانایان سوال ها می کند و پس از یک سال پرس و جو از افراد مختلف به این نتیجه می رسد که با توجه به حرف ها و صحبت های مردم باید پاسخ، همین مدفوع آدمیزاد، باشد.

عازم دیار خود می شود در نزدیکی های شهر پیر راهبی را می بیند که تعریفش را از دیگران شنیده بود .
بخود می گوید بگذار از او هم سؤال کنم، شاید جواب تازه ای داشت. سوال را مطرح می کند ، راهب تاملی می کند - سکوتی کوتاه و سپس به وزیر می گوید من جواب را می دانم اما یک شرط دارد.
وزیر می گوید حتما می خواهی بگویی مدفوع انسان !
پیرمرد راهب با لبخندی پاسخ منفی می دهد . سرانجام وزیر شرط را می پذیرد.

راهب هم می گوید : "تو باید مدفوع خودت را بخوری. "
وزیر آنچنان عصبانی می شود که می خواهد جان پیر راهب را بگیرد .
راهب به او می گوید تو می توانی من را بکشی اما مطمئن باش پاسخی که پیدا کرده ای غلط است. تو این کار را بکن اگر جواب قانع کننده ای نشنیدی مرا بکش.

خلاصه وزیر به خاطر رسیدن به تاج و تخت هم که شده قبول می کند و آن کار را انجام می دهد سپس راهب به او می گوید:

"کثیف ترین و پست ترین و پلیدترین چیزها طمع و حرص به مقام است که تو به خاطرش حاضر شدی خود را چنین زبون کنی و آنچه را فکر می کردی پست ترین و کثیف ترین چیز ها است را هم بخوری!".

االبته نمی دانیم که آیا وزیر جانشین پادشاه شد یا نه ؟ واینکه بر سر آن راهب چه آمد !





:: برچسب‌ها: حکایت داستان پست ترین چیز در دنیا ,
:: بازدید از این مطلب : 717
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 12 آذر 1394 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: